الان می رن تو حیاط و خیابون و می گن ماذا هذا؟؟؟ بعد نشست برگزار می کنن که نامش رو چی بگذارن! یهو عبدالجابر بن محجوب پا میشه میگه: انتظر دقائق. و بعدش با یه کاسه برف میاد و میگه: هذا مطر المنجمد( یعنی باران یخ زده هست) و بعد همه می گن مرحبا بکم یا ابوالاسم و الرسم. و بعد جشن و سلفی و نماز برف